loading...
دبیرستان شاهد پسران
محمد رضا مطلبی پور بازدید : 194 دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
نکته30:حروف ( سـ ) و ( سوف ) هرگاهبرسرفعلمضارعبیایند،معنیآنرابهمستقبل ( آینده )تبدیلمیکنند . مانند :سَیَعلَمُ : خواهددانستسوفَیَجلِسونَ : خواهندنشست . نکته31 : ( لَن ) ازحروفناصبهاستاگربامضارعبیایدمستقبل « آینده » منفیترجمهمیشود . مانند :لَنتنالواالبِّرَ :بهنیکیدستنخواهیدیافت.* بنا بر این اگرجمله ی «سوف نکتبُ دَرسَنا »راخواسته باشیم منفی کنیم می شود : لَننَکتُبَ دَرسَنا :درسمانرانخواهیمنوشت نکته32 :بهجز « لَن » بقیهحروفناصبهیعنی « أَن،کَی،لـِ،حتّی » همراهبافعلمضارعبعدازخودبهصورتمضارعالتزامیترجمهمیشوند . مانند :اُریدُأنأذهَبَ : میخواهمکهبروم.حینَماجَلسوالِـیَتناوَلوا : هنگامیکهنشستندتاشامبخورند . نکته33 :فرق لـ ِ ناصبه با لـِ امر در صیغه هایی که به حذف حرف« ن »میانجامد و یا در صیغه های جمع مونث که از نظر شکل ظاهری یکسان می باشند تنها در متنجمله است که می توان به فعل امر و یا مضارع منصوب بودن آنها پی برد ؛ مثال : التلامیذُ لِیَکتُبوا رسالةًلمعلّمهم : دانش آموزان باید نامهای به معلمشان بنویسندالتلامیذُ یذهبونَ الی الصفِّ لیکتُبوا رسالةًلمعلّمهم : دانشآموزان به کلاس می روند تا نامه ای به معلمشان بنویسند . نکته 34: لـِ ناصبهیفعل مضارع لام تعلیل نامیده می شود . زیرا اینحرف بیانگر علت انجام کار است وبه صورت مضارع التزامی ترجمه میشود ؛ مثال :اَحترِمُ والدیَّ لإنالَ رضا اللهِ : به پدر و مادرم احترام میگذارم برای اینکه به خشنودی خدا نائل شوم . نکته35:فعل مضارع اگر با لام امر همراه باشد معادل مضارع التزامی درزبان فارسی ترجمه می شود وابتدای آن کلمه ی «باید» می آید ؛ مثال:لِنَذهَب الی الصف : باید به کلاس برویم لِأکتُب: بایدبنویسم . لِیجلسنَ : باید بنشینند«آن چند زن»لِیَعلمِ الانسان أنَّ جمیعَ الکائناتِ مَسخّرهٌ له : انسانباید بداند کههمه ی موجودات تحت اختیار او هستند نکته36:بهمعانیحروفمشبهةبالفعل ( کأنَّ :گویاکه،لَیتَ : ایکاش،لَعلَّ : شایدو . . .) وکاربردآنهاازنظرمنصوبکردناسمخودتوجّهشود. نکته37: خبر « لیت » و « لعلَّ » در صورتی که مضارع باشد ، معمولاً در فارسی به صورت « مضارع التزامی » ترجمه می شود . مانند : لَعلَّ الطالِبُ یَرجِعُ مساءً : شاید دانش آموز برگردد .لَیتَ السُّرورَ یَدومُ فی الحیاةِ : کاش شادی در زندگی ادامه یابد . نکته38 : « إنّ » در ابتدای کلام استفاده شده و دارای معنی تأکید می باشد ( همانا ، قطعاً و . . )امّا « أنّ » حرف رابط بین جملات بوده و معنی« که » می دهد . *تذکر: در موارد ی که سخنی واضح بیان می کنیم «إنَّ » برای تأکید نبوده،فقط به عنوان تکیه کلام می آید: إنَّ النّملةَ حشرةٌ صغیرةُ :مورچه حشره ای کوچک است. نکته39 :جملاتیکهدرآنها ( ضمیرفصل،اِنّما،لامِمفتوحهو . . . ) بهکاررفتهاست،بهصورتتأکیدیترجمهمیشودلذاازکلماتیمثل : « فقط،بیشک،تنها . . . » استفادهکنید،مانند: إنَّکَانتَالسَّمیعُالعلیمُ : همانافقطتوشنواوداناهستی. إنَّماالهُکُمإلهٌواحدٌ : فقطخدایشما،یکخداست . لَوأخَذَتهابِغیرِامانَةٍلَقَطَعتُیَدَها : اگرآنراغیرامانتمیگرفتحتماًدستشراقطعمیکردم . نکته40:تقدیمکلماتدرجملهنیز،ازمواردتأکیدیاحصربهشمارمیآید.مانند : إنَّمایَخشَیاللهَمِنعبادِهِالعُلماءُ ( اللهَ : مفعول،العلَماءُ : فاعل) إنَّمعَالعُسرِیُسراً ( معَالعُسرِ : خبرمقدَّمإنَّ)قطعاً باسختی آسانی است . وعلی الله فلیتوکّل المؤمنونَ :مؤمنان فقط بر خدا باید توکّل کنند . نکته41:اگرجملهیقبلاز « اِلّا » منفی ( مستثنَیمُفرَّغ ) باشدمیتوانیمحرف « اِلّا » راحذفکردهوجملهرابهصورتمثبتتاکیدیترجمهکنیم . مانند : لاتَقُلالاالحقَّ : تنهاحقّرابگولَمیَذهَبالاعلیٌ : فقطعلیرفت نکته42:لای نفیجنسبهصورت « هیچ . . . نیست » معنیمیشود،مانند : لاإلهَالّااللهُ : هیچخداییجزاللهنیست .لارجُلَفیالبَیتِ : هیچمردیدرخانهنیست * تذکر :اسمبعدازلاینفیجنسنکرهمبنیبرفتحاستیعنی ( الـ ) یا ( تنوین ) نمیگیرد . نکته43:حرف « لـوعِندَ » بههمراهاسمیاضمیر،بهمعنی ( دارد ) بهکارمیرود . مانند : هَلعِندَکمکتابٌ؟آیاکتابیدارید؟ لِعلیٍکتابٌمفیدٌ : علیکتابمفیدیدارد، عِندَکَکتابٌمفیدٌ : کتابمفیدیداری لأخیسیّارۀٌجَمیلۀٌ : برادرماتومبیلزیبائیدارد. نکته44:فعل ( داشت ) درفارسیرااغلبدرعربیبهدوحالتمیتوانآورد کان + لـِ ... : کانَلِعلیٍکتابٌمفیدٌ : علی کتاب مفیدی داشت کان + عند . .. : کانَعِندَکَکتابٌمفیدٌ : کتاب مفیدی داشتی . نکته45:درترجمهاسمهاینکرهاز « ی » درآخِریا « یک » دراوّلاسماستفادهکنید . مانند : قرأَطالبٌرسالۀًفیالصَّفِ :یکدانشآموزنامهایرادرکلاسخواند نکته46 :تعدادیازفعلهادرعربیدارایدومفعولمیباشند .مانند : جَعَلَ«قرارداد » ،اَعطی«بخشید،داد » ،وَهَبَ « بخشید » ،عَلَّمَ « یادداد » ،اَذاقَ « چشاند » ،ألبَسَ : « پوشاند » ،سَمَّی « نامید » ،حَسِبَ « گمانبرد»، رَزَقَ «روزی داد» هنگامترجمهچنینافعالیدقّتکنیم،یکیازدومفعولباعلامت « را » ودیگریرابدونعلامتوهمراهباحرفاضافهیعنیبهصورتمتمم آوردهشودمانند : أعطَیناکَالکوثرَ : بهتوکوثرراعطاکردیم ألبسَالمومِنُالفقیرَلباساً : مومنبهفقیرلباسیراپوشاند إلهىارْزُﻗﻨﻰالصّبرَالْجميل! = خدايابهمنصبرجميلراارزانيبدار! نکته47: ( مفعولبه ) عربیگاهیدرفارسیبهجای « را » باحروفاضافه «متمّم » بهکارمیرود . مانند : جاءَأباهُم : نزدپدرشانآمدند.دَخَلتُالمَدرَسۀَ : بهمدرسهداخلشدم.بلغتُ الْمنزلَ: به خانه رسيدم. أجابَهُ: به او پاسخ داد. جاهِد الْمشركينَ: با مشركان جهاد كن! نال غايتَهُ: به هدف خود رسيد. سألتُ الْمعلّمَ: از معلّم پرسيدم. جاءَهُ: نزد او آمد. نکته48:فعلبهکاررفتهدرجملهیدعاییهرچندماضیباشد،بهصورتمضارعترجمهمیشود.مانند :رَضِیَاللهُعَنکَ : خداازتوراضیباشد. نکته49:هنگامترجمهی مفعوللهازعبارت ( برای . . . ،بهخاطر . . . . ) استفادهمیکنیم . مانند :قُمتُاحتِراماًلَهُم : بهخاطراحترامآنهابلندشدم . نکته50:در ترجمه ي مفعول مطلق دقّت كنيم كه اين كلمه، نظر به «فعلِ» جمله دارد نه فاعل يا مفعول آن. ( مفعولمطلق ) مانندقیدهایفارسیهستندودرترجمهآنبهشکلزیرعملمیکنیم : الف ) هنگامترجمهمفعولمطلقتأکیدیازقیودتأکیدیمانند : ( کاملاً،حتماً،قطعاً،بیشک . . ) استفادهمیکنیم . ب) درترجمهمفعولمطلقنوعی ( بیانی ) نوعِانجامفعلبیانمیشودوازکلماتیمانند « بسیار،مانند،همچون،بهنیکی،بهگونه...) استفادهمیکنیم. نکته51:درترجمه یصفت،رعایتنکاتزیرضروریاست . الف ) صفتهادرزبانفارسیبهصورتمفردترجمهمیشوندهرچنددرزبانعربیبهصورتمثنییاجمعآمدهباشند . مانند : الرِّجالُالمومنونَ : مردانمومن الطّالبانِالنَشیطانِ : دودانشآموزکوشا ب ) هنگامترجمهجملهوصفیهازحرف « که » استفادهمیکنیم .مانند:القَناعۀٌکنزٌلایَنفَدُ : قناعتگنجیاستکهتمامنمیشود . توجّهداشتهباشیدکهزمانفعلجمله یوصفیهبرحسبفعلقبلازآنترجمهمیشود . *) ماضی ( فعلاصلی ) + مضارع ( فعلدرجملهی وصفیه) = ماضیاستمراریمانند : رأیتُ ظبیاً یمشی بهدوءٍ : آهویی رادیدم که به آرامی قدم می زد. *)ماضی ( فعلاصلی ) + ماضینقلی ( فعلدرجملهی وصفیه) = ماضیبعیدمانند :رأیتُ ظبیاً قد عرفَ مأمنه :آهویی رادیدم که پناهگاهش راشناخته بود. *) مضارع( فعلاصلی ) + مضارع ( فعلدرجملهی وصفیه) = مضارع التزامي مانند : اُفَتِّشُ عن كتابٍ يُساعِدُنـى فـﻰ فهمِ النُّصوصِ: دنبال كتابي مي گردمكه مرا در فهم متون ياري كند. ج ) درزبانعربیبرخلافزبانفارسیگاهیمضافالیهمیتواندبینموصوفوصفتفاصلهبیندازدکههنگامترجمهبایدبهایننکتهتوجّهداشت . مانند :هذابابُ المَدرَسۀِ الکَبیرُ : ایندرِبزرگِمدرسهاست .نکته52 :علامت قيد حالت در زبان فارسي « ان» ، «ا» ، «با» (پيشوند) و ...... است: دانش آموز، خندان و با شتاب آمد* درترجمهجملههایحالیهابتداعبارت « درحالیکه » آوردهمیشود،سپسجملهترجمهمیشود . توجّهداشتهباشیدکهزمانفعلجملهحالیهبرحسبفعلقبلازآنترجمهمیشود . الف ) ماضی ( فعلاصلی ) + مضارع ( فعلدرجملهحالیه ) = ماضیاستمراریمانند : جاءَالانبیاءُیُبَشِّرونَ : پیامبرانآمدنددرحالیکهبشارتمیدادند . ب ) ماضی ( فعلاصلی ) + ماضینقلی ( فعلدرجملهحالیه ) = ماضیبعیدمانند : خَرَجَالْمعلّموقدعَلَّمَناأشياءَكثيرةً.معلّمخارجشددرحاليكه مطالببسياريرابهماآموختهبود (آموخت).جلسَالمُعلِّمُوقَدکَتَبَلَناتَمارینَمُهمَّۀً : معلّمنشستدرحالیکهتمارینمهمّیرابرایمانوشتهبود . نکته53 :اسمهایموصولخاص ( الّذی،الّتی، . . . ) اگرمستقیماًبعدازاسم « الـ » داربیاینداغلببهصورت « که » ترجمهمیشوند . (اسمموصولدراینحالتازنظرنقشاصولاًصفتبهشمارمیرود ) مانند : لاأعرِفُالرَجلَالَّذییَبکِی : مردیراکهگریهمیکند،نمیشناسم نکته54:دقتكنيمكه «ما»گاهيحرفنفياستوگاهاسماستفهاموگاهموصول ،بهكمكقرائنموجوددرجمله،بايدهريكراازديگريتمييزداد مانند : «... وما نرسل المرسلین إلا مبشّرینَ ومنذرینَ » = نفی ما هو دینکم ؟ = استفهام تعلّمتُ ما درَّسه المعلّمُ .=موصول نکته55:فعلیکهبهبابمیرودممکناستازنظرمعنیباریشهاصلیکلمهتفاوتداشتهباشد . بهمثالهایزیرتوجّهکنید : عَلِمَ : فهمید،دانستعلَّم : یادداددَفَعَ : پرداختاِندَفعَ : شتافت،بهسرعترفت حَکَی : حکایتکردحاکَی : تقلیدکرد،پیرویکردقَتَلَ : کشتقاتَلَ . . . : جنگیدبا . .. عَلِمَ : فهمید،دانستاِستعلَمَ : پرسید،پرسوجوکرد نکته56 :درجملاتیکهتمییزنسبتبهکاررفتهاستمیتوانتمییزرابهصورت « مبتدا » یا « فاعل » یا « مفعولبه » ترجمهکرد . مانند : هُوَاکثَرُمِنکَعلماً : دانشاوازتوبیشتراست .تتقدَّمُالطالِبةُادباً : ادبدانشآموزپیشرفتمیکندنظَّمتُ الکُتبَ صفوفاً : ردیف کتاب ها را منظّم کردم در جملاتي كه تمييز پس از اسم تفضيل مي آيد، گاهي مي توان آن دو را به صورت يك كلمه ترجمه كرد: هو أحسَنُ أخلاقاُ = او از نظر اخلاق نيكو تر است= او خوش اخلاق تر است. گاهي با آوردن تعبيراتي از قبيل « از لحاظِ ، از جنبه ي، از ...» تمييز را ترجمه مي كنيم: مُلِئ ﻗﻠﺒﻰ إيماناً = قلبم از ايمان پر شد. « كَفَي باللهِ شهيداً = خدا از لحاظ گواه و شاهد بودن كافي است». نکته57 : هرگاه بعد از کلمه « کلّ » یک اسم مفرد تنوین دار بیاید « کلّ » معنی « هر » می دهد مانند :کُلُّ یَومٍ نلعَبُ : هر روز بازی می کنیم و اگر بعد ازآن اسم جمع بکار رود ، معنی «همه» می دهد.کُلُّنا نَلعَبُ : همه ما بازی می کنیم ، کل التلامیذِ یلعبون : همه ی دانش آموزان بازی می کنند. نکته58: کلمه « یجبُ » در ابتدای جمله معنی « ضروری است ، لازم است ، باید . . . » می دهد که می توان به جای آن از « علی +ضمیر » استفاده کرد . مانند : یَجِبُ أن تَسمَعوا : باید گوش دهیدعلیکُم ان تَسمعُوا : لازم است ( باید ) گوش دهید. نکته59:بهمعانی حروف عطف و نکات پیرامون آنهاتوجه کنید : ثُمَ – وَ- فـ = پس ، سپس – مثال : قام سعیدٌ و جعفرٌ : سعید وجعفر ایستادند. اَم = یا: مثال : أقریبٌ اَم بعیدٌ : آیا دور است یا نزدیک اَو = یا :مثال : نحن أو أنتم علی الحقِّ : حق با ما یا شماست – جالِس العلماءُ اَو الزهَاد : با اهل علم یا پارسایان همنشینی کن بَل = بلکه (عمدتا قسمت اول جمله قبل از بل منفی ترجمه می شود ) مثال : ذهب محمدٌ بل سعیدٌ : محمد نرفت بلکه سعید رفت . لا= نه – مثال : ضَرَبَ احمدُ لا مرتضی : احمد زد مرتضی نزد نکته60:گاهی لا حرف جواب است به معنای خیر ، نه مثال : أقام سعید ؟ آیاسعید برخاست ؟ در پاسخ می گویند : لا : خیر * دقت شود که اگر در ترجمه ی یک متن فارسی به عربی حرف عطف وجودداشت باید کلمه معطوف علیه در حرکت و کاربرد ضمایر تبعیت کند . مثال: برای اینکهاستقلال و آزادگی خود را حفظ کنیم باید در مقابل انحرافات ایستادگی کنیم . یجب أن نَقِفَ اَمام الانحرافاتِ لکی نحتفظ باستقلالنا و حریتنا .
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
علمی - آموزشی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 42
  • بازدید کلی : 12,085